عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

شعر های مهد کودک درسا جونی

 سلام عشق مریم  درسا پارسال 91/6/12 بود که بردمت مهد کودک ، از اون موقع تا الان خیلی چیزهای خوب یاد گرفتی، شعر هاتو برات مینویسم تا بعدا یادت بمونه ،همون جوری که تو دفترت برات نوشتن ما کودکانیم ، شیرین زبانیم مانند بلبل آواز میخوانیم در مهد کودک ، شادیم و خندان چون گل که دارد ، جا در گلستان رفتار ما خوب ، گفتار ما خوب باشد همیشه ، هر کار ما خوب  91/7/15                پائیز پائیز که میشه ، میریزه برگها درختها زرد میشن ، سفیده چمن ها دیگ...
10 مرداد 1392

درسا به روایت تصویر

سلام عروسک من اینم چند تا عکس از این مدت که نبودیم   درسا و دکتر درود   درسا و عصرها که از مهد کودک میاد خونه البته این عکست برای فروردین هست   عاشق بر چسب هستی   اینجا هم رفته بودیم دربند   درسا و بابا علی جون     درسا با ایلیا تو پارک       الهی قربونت برم من نماز خوندی ، داشتی جانمازتو جمع میکردی   قربون اون صندل هات برم پدر منو درآوردی تا برات صندل پاشنه دار بخرم       درسا و پارک      عکس خراب کن ...
7 مرداد 1392

کارای درسا جونی

 سلام عشق من    کوچولوی من   میخوام یه ذره از کارات برات بگم که چه کارا میکنی و چه حرفها که نمیزنی چند وقت پیش بردمت با ایلییا (دوست مهد کودکت) پارک ، رفتی سمت قفس خرگوشها و با هاشون بازی کردی ، من فکر میکردم میترسی اما دیدم نه ، ولت میکردم خونه هم می آوردیشون ، از اون روز تا حالا هم همش میگی مامان برام یه حیوون بخر تو خونه باهاش بازی کنم ، میگی خرگوش یا سگ یا جوجه برات بخرم   هر وقت میخوایم بریم بیرون و میبینی که من دارم آرایش میکنم میگی مامان من بزرگ شدم اتاقتو با همه لوازم آرایش هات میدی به من ، عاشق این هستی که آرایش کنی ،اما من خیلی بدم م...
6 مرداد 1392
1